تنت روی خاکهای صحرا علی جان
سرت روی دامان بابا علی جان
ببین عمه زینب کنارت نشسته
پاشو تا نیوفتادم از پا علی جان
علی جان، علی جانم ، علی جان
من زار و حیرون ما بین میدون
زلفت پر از خون علی جان
تو رفتی و منم دارم می میرم براتو
بمیرم که خاک و خون گرفته لبهاتو
چشم هاتو آخ یه کم وا کن ببینم نگاتو
بگو بابا بگو بابا، بگردم صداتو
آی خدایا خدایا نفس های بچم گرفته
خدا هیچ بابایی به این روز نیوفته
خدایا کمک کن سرش رو ببندم
رو دستم دوباره تا از حال نرفته
آخ علی جانم علی جانم علی جان
آخ پاشو که ….
پاشو که داره دشمن به حالم می خنده
بریم عمه زینب زخمهاتو با معجر ببنده
منم راضی به هرچی که خدا می پسنده
عدو ارباً ارباً کرد تو رو زنده زنده
حسین …..
ای بی کفن حسین….
حسین …..
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
اگر لینک های مطلب مشکل دارند یا خطایی در سایت مشاهده میکنید، با استفاده از فرم زیر ما را مطلع کنید. برای دیگر موارد لطفا از کامنت ها استفاده کنید!