گرد و خاک میبینم روی سرت
محشره کبری شد دور و برت رد پا ها مونده روی پرت
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده
زخم تشنگی رو لبات گُل شده
برات ای ماه بی بدل چه بلایی شد این جل
عسل لبهات خاکی از اجل احلی من عسل
ساعتی پیش بودی تو حرم و رو عبا آوردی اکبرمو
دیدی حال زار خواهرمو دخترمو
انقده بلا به سرت اومده که به سر زنون پدرت اومده
دیگه خونین و پرپری حالا هم قد اکبری
توی آغوشم زیر لب داری اسمم رو میبری
زینبم این بوی پیروهنه یوسفِ رفته از دست منه
زینبم میبینی این حسنه بی رمق صدا میزنه یا حسن
این امانت حسنه یا حسن
رو زمین انداخت دشمنش روی جسمش تاخت دشمنش
به خداوندی خدا که به تیغش باخت دشمنش
یا حسن تو شور باورمی یا کریم امید آخرمی
یا غریب یا مظلوم بی حرمی
مثل کربلا حرمو مرقدت باز بنا میشه ضریح و گنبدت
یه روزی تو صحنو سرات کنار اون گلدسته هات
هممون سینه میزنین برای آقا زاده هات
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
اگر لینک های مطلب مشکل دارند یا خطایی در سایت مشاهده میکنید، با استفاده از فرم زیر ما را مطلع کنید. برای دیگر موارد لطفا از کامنت ها استفاده کنید!