بوی حرم گرفتیم از عطر سیب مادر
تا ما میگیم حسین جان میگه غریب مادر
هی زیر لب میخونه شمشیر و تیر آوردن
بچم رو مثل من هم غریب گیر آوردن
حسین حسین ای وای
بچم رو مثل من هم نا مرد بی هوا زد
گودال بود و بچم لب تشنه دست و پا زد
تیری که خورد و باید از پشت در بیاره
انگشتر و نشد از انگشت در بیاره
حسین حسین ای وای
تاج سر ملائک تاراج پای شمره
مویی که شونه کردم تو پنجه های شمره
بند دلش رو مادر عطشان ببینه سخته
بچش رو بین مقتل عریان ببینه سخته
حسین حسین ای وای
لعنت به شمر و تیغش دریا رو خاک می کرد
با پیرهن حسینم چکمش رو پاک می کرد
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
اگر لینک های مطلب مشکل دارند یا خطایی در سایت مشاهده میکنید، با استفاده از فرم زیر ما را مطلع کنید. برای دیگر موارد لطفا از کامنت ها استفاده کنید!