باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
حسین غریب یا مظلوم
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
حسین غریب یا مظلوم
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله دَر هَم است
حسین غریب یا مظلوم
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
حسین غریب یا مظلوم
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
حسین غریب یا مظلوم
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
حسین غریب یا مظلوم
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
حسین غریب یا مظلوم
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
از آب هم مُضایِقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
بودند دیو و دَد همه سیراب و می مَکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
زآن تشنگان هنوز به عَیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
حسین غریب یا مظلوم
آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
منبع : سایت محجه
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
اگر لینک های مطلب مشکل دارند یا خطایی در سایت مشاهده میکنید، با استفاده از فرم زیر ما را مطلع کنید. برای دیگر موارد لطفا از کامنت ها استفاده کنید!